سه‌شنبه، 21 دی 1400 - 10:57

کرج، شهری دود اندود

آسمان ابریست ...اما ابری از چرک و سرب

باران ببار بر من و شهر و دیار من

باران ببار بر من و باغ و بهار من

باران بشوی دود و دم از آسمان شهر

باران ببر غبار غم از روزگار من

باران چرا ز خانه ما پا کشیده ای

ای یار بی تکلف پیرار و پار من

دیری سـت دور مانده‌ام از چکه چکه ات

باز آی و ساعتی بنشین در کنار من

کدخبر: 532

عکاس: فریبا کلاهی

خبرنگار: فریبا کلاهی

تعداد بازدید: 1548