خلاصه مقاله :
درک جوامع کهن از درمان، درد، بیماری و مرگ با جوامع جدید تفاوت بنیادین دارد. ذهن درمانگران باستانی اغلب برای بیماری، درد و مرگ، منشأی فوق طبیعی قائل میشد و برای درمان بیماریها به طلسم، جادو، اوراد و ماوراءالطبیعه معطوف بود. پزشکی باستان نیز در درجه نخست برای بیماری اصالت ماورایی قائل بودند و بخش مهمی از فرآیند درمان، اعتقادی بود. در ذهنیت یونانی، بیماری میتواند به مثابه انتقام یا در نتیجه رنجاندن خدایان یا نقض تابویی مقدس به وقوع بپیوندد. اهمیت دینی و اسطورههای معطوف به بیماری، مرگ و درمان در ایران باستان نیز نشان از موقعیت هستیشناسانه آنها دارد. طبق باورهای ایرانیان باستان، اهریمن عالم را با شر و بیماری به تباهی کشانده است. آفریدههای اهریمنی در بدن آدمیان مأوا گرفته و خود را به صورت بیماری نشان میدهند؛ پزشکی از منظر اینان منشأی اهورایی داشت و اوراد و دعاهایی (منثره) مخصوص برای طلب شفا و درمان به کار میبردند.
در رویکرد پیشینیان به درمان، عقیده بر این بود که بیماریها را ارواح پدید آوردهاند. همچنین، نام بسیاری از بیماریها برآمده از اسامی خدایان و شیاطین است؛ بنابراین، برای درمان بیماری، درد و رنج باید نخست این ارواح را خشنود کرد و خشمشان را فرو نشاند مثلاً در این فرهنگها جنون، دیوانگی و بیماری را حاصل غلبه و استیلای دیوان، ارواح شریر شیطانی یا اجنه بر روح و جسم بیمار میدانستند.
بنابراین، درک جوامع باستانی و کهن از اصطلاحاتی نظیر «درمان»، «درد»، «بیماری» و «مرگ» با جوامع جدید تفاوت بنیادین دارد. ذهن درمانگران باستانی اغلب برای بیماری، درد و مرگ، به طلسم، جادو، اوراد و ماوراءالطبیعه معطوف میشد. پزشکی باستان در درجه نخست برای بیماری اصالت ماورایی قائل بود و بخش بزرگی از فرآیند درمان، اعتقادی محسوب میشد؛ هرچند در روند درمان از داروهای گیاهی و حیوانی هم بهره میبردند. نزد بسیاری از اقوام ابتدایی خواندن اسطوره آفرینش بر بالین بیمار یکی از مؤلفههای اصلی فرآیند درمان است. اسطوره آفرینش کیهان نزد مردم پلینزی (Polynesians) نمونه مثالی هر گونه آفرینشی از بیولوژیکی و روانشناختی تا معنوی به شمار میآید
بقراط در مواجهه رفتار مردم آن زمان با صرع معتقد است این بیماری به هیچ وجه مقدستر از دیگر بیماریها نیست و صرفاً علتی طبیعی دارد (Ferngren, 2005: 6/4021). نمونه دیگر باور به چشمزخم (evil eye) به عنوان علت بیماری و دیگر بلایا است که در میان ملل جهان رواج دارد (Gallagher, 2005: 6/3831). چشمزخم به ما نشان میدهد که عوامل جادویی به چه میزان نزد مردم در ایجاد بیماری مؤثر است.
آیینهای شفابخشی مستلزم بازخوانی آهسته و سنگین اسطوره آفرینش بوده و در پی آن، اسطورههای منشأ بیماریها و ظهور نخستین شمن درمانگر، که برای آدمی داروهای لازم را آورده، بیان میشود (Eliade, 1959: 83-84).
بیماری و شفا در ایران باستان
قدیمترین اشارهها به پزشکی و فنون آن در نوشتههای ایران باستان، مطالبی است که در بخشهایی از اوستا، و برخی متنهای فارسی میانه، مانند کتاب بندهش و کتاب دینکرد، بر جای مانده است. در وندیداد نیز از اقسام پزشکی و انواع بیماریها سخن به میان آمده است. در وندیداد، فرگرد بیستم، بندهای ۱-۱۷، از ثریته[xi] نام برده شده است؛ نخستین کسی که زخم را درمان کرده و تب را از تن مردمان دور کرده است. ثریته با نیروی درخشان و جادویی بیماریهای گوناگون را متوقف میکند و از اهورامزدا[xii] کاردی فلزی و نیز درمانی برای زهرها میخواهد. اهورامزدا نیز به او هزاران و میلیونها گیاه دارویی میبخشد. همچنین، پس از ثریته، این متون جمشید را پزشک و کسی که طبابت را به مردم آموخت، معرفی میکند (پورداود، ۱۳۷۷: ۱/۵۷-۶۷). علاوه بر این، در وندیداد، فرگرد ۲۲، بند ۲۳، فریدون[xiii] را سازنده داروها معرفی میکند. نمونههایی از طبابت نیز در زندگی زرتشت به چشم میخورد. وی با خواندن اوراد دینی به دفع بیماریها، بلایا و از بین بردن خرفستران توانا بود (آموزگار و تفضلی، ۱۳۷۴: ۷۵). دینکرد نیز پزشکی را حرفهای اهورایی میداند و دو کارکرد برای پزشکی در نظر میگیرد: پاییدن روان مردم از گناه و درمان تن ایشان از بیماری (کتاب سوم دینکرد، دفتر دوم، کرده ۱۵۷، ۱۵۶-۱۵۸). همچنین، باید اشاره کرد که به گواهی اوستا در ایران باستان، دین و درمان[xiv] به هم آمیخته بود و شیوههای دینی درمان بیماریها در اوستا کم نیست. ایزد موکل بر درمانبخشی، ایریمن است که اهورامزدا درمان بیماریها را به او میسپارد (وندیداد، فصل ۲۲، بند ۲ و ۶ به بعد؛ وندیداد، فصل ۷، بند ۴۱ و ۴۴). همچنین، ایریمن در دینکرد، ایزد محافظ پزشکان نیز هست و آنها را با درمانکردن مردمان یاری میکند
علل بیماری در ایران باستان
علل بروز و شیوع بیماریها و نیز راههای مقابله با آنها همواره با دین و اسطوره آمیخته است. تصور مردم درباره علل و اسباب بروز بیماریها و چگونگی روشهای درمان آنها ارتباط تنگاتنگی با عقاید و باورها، سنن، فرهنگ و زمانی دارد که هر قوم در آن زندگی میکند. در دینکرد آمده است که: «بیماریها خاص دوره گمزشن یا همان آشفتگی است و در فرجام، زمان نوسازی جهان، یعنی فرشگرد، همه بیماریها سخت سرکوب و بسی دور رانده میشود» (کتاب سوم دینکرد، دفتر دوم، کرده ۱۵۷/۱۶۸). طبق یزدانشناخت مزدایی، جهان کامل، نامیرا و مینوی بود. آفریدههای گیتیک که اهورامزدا آنها را پدید آورده بود نیز همه خوب و کامل بودند. وقتی اهریمن فضای محدود را آفرید عالم را با شر و بیماری به تباهی کشاند، یعنی حالت گمزشن و آمیختگی که تا پایان جهان ادامه دارد. آفریدههای اهریمنی اهریمن در بدن آدمیان مأوا گرفته و در آنجا خودشان را به عنوان بیماری جا زدهاند. در نظام دوگانهگرای زردشتی نیز بیماریها بر اثر کنش اهریمن و تباهی برخاسته از وجود او پدید آمده است. در داستان آفرینش، بیماریها بر اثر تازش اهریمن بر آفرینش در جهان پراکنده میشود. دستیاران اهریمن، نظیر خرفستران و دیوان، جهان را به درد میآلایند. در دانش دینی و آیینی ایرانیان باستان رنج و بیماری حاصل کنش اهریمن بوده است. اهریمن به دلیل سرشت مرگآگینی و نیستیآفرینیاش، خاستگاه پیدایش بیماری، پیری، ضعف و مرگ است (همان: ۱۷۵).
چنانکه گفتیم، در دینکرد بیماریها صراحتاً به اهریمن نسبت داده میشود. شر، بدی، زشتی، بیماری، عوارض مخرب طبیعی، جنبههای زیانآور عناصر طبیعی از اثر آفرینش دیوان تلقی میشود.
در اوستا و نیز در وندیداد نام بسیاری از بیماریها با نام بسیاری از دیوان[xv] گره خورده است. این دیوان هر یک مسئول ایجاد بیماریها تلقی میشوند.
انواع درمان و شفای بیماریها در ایران باستان
در دین زردشتی پزشکی و درمان ماهیتی دینی دارد (همان: ۱۵۹). دینکرد در توضیح پزشکی خاص میگوید: «ویژستانه گیتیپزشکی،[xvi] تنپزشکی تکتک مردمان است. آنگونه که از آموزههای درمانگران برمیآید برای پاییدن اعضای بدن کسان در برابر تباهیهای اهریمنخواهانه است» (همان: ص۱۵۸).
کتاب دینکرد نیز به دو دسته پزشکی باور دارد: مینوپزشکی و گیتیپزشکی. مینوپزشکی با بهرهگیری از نیرنگهای (ادعیۀ) دین بهی بیماریهای اهریمنانه و دیگر آزارها را از تنابندگان میزداید. گیتیپزشکی با بهرهگیری از دانایی دینی کالبد مادی تنابندگان را از بیماریهای اهریمنانه میپرهیزاند و بهبود میبخشد (همان).
همچنین، یکی از نکات جالب دینکرد ذکر انواع تنپزشکی است. به شهادت دینکرد، تنپزشکی شش رشته دارد: اهلادرمانی (زهددرمانی)، آتشدرمانی، گیاهدرمانی، کارددرمانی، نیشتردرمانی، منتردرمانی. بنیادیترین آنها هم منتردرمانی است. چرایی بنیادیبودنش در کار درمان این است که بیزخم و درد و رنج تن بیماری را با نیرنگ و افسونهای منترهای (ادعیه و اذکار) از تن مردم میزداید (همان: ۱۵۸).
لینک مطالعه کامل :
http://adyan.urd.ac.ir/article_96891.html