آقای ضرغامی بخواند
آقای ضرغامی این شناسنامه المثنی ندارد!
با توجه به انتصاب ضرغامی به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از آنجا که او در این حوزه سابقهی فعالیت نداشته و به هر دلیل هم ممکن است گزارشهای تخریبها و آسیبهای وارده به پیکرهی میراث فرهنگی کشور به او نرسد، گزارشهایی منتشر خواهد شد.
آیین باور به نقل از ایسنا
میراث فرهنگی هر کشور شناسنامه و هویت آن کشور است و حفظ و نگهداری آن به منزله حفظ و نگهداری هویت یک ملت و کشور است. این شناسنامه اگر از بین رود المثنیای برای آن وجود ندارد، بنابراین متولیان این امر و مردم باید در جهت صیانت از شناسنامه ایران بیش از پیش تلاش کنند.
با توجه به انتصاب عزتالله ضرغامی به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از آنجا که او در این حوزه سابقهی فعالیت نداشته و به هر دلیل هم ممکن است گزارشهای تخریبها و آسیبهای وارده به پیکرهی میراث فرهنگی کشور به او نرسد، بخش میراث فرهنگی و گردشگری ایسنا بر آن شد که این کار را برای وزیر جدید انجام دهد که در سلسله گزارشهایی منتشر خواهد شد.
به گزارش ایسنا، بیشک، یکی از مشکلات جدی برای میراث فرهنگی ایران حفاظت از میراث تاریخی و فرهنگی است. تخریب بافتهای تاریخی به بهانههای مختلف و نبود توانایی کافی جهت حفاظت از آثار، تامین نشدن اعتبار برای مرمت بناهای تاریخی و افزایش سرقت آثار از جمله مشکلاتی است که میراث فرهنگی ایران با آن دست و پنجه نرم می کند.
یک دکترای تاریخی میگوید: امروزه ملتها و اقوام برای شناخت بیشتر از یکدیگر به شناسایی میراث فرهنگی و یادمانهای تاریخی میپردازند و تلاش میکنند که فرهنگ، هنر و پیشینه غنی تاریخی خود را به یکدیگر معرفی کنند، به همین دلیل حفظ میراث فرهنگی به عنوان پشتوانهای برای تداوم حیات فرهنگی یک کشور ضروری مینماید، چرا که شناسنامه هر کشوری آثار باستانی و میراثهای فرهنگی آن است.
در ادامه سلسله گزارشهایی که درباره آسیبهای وارد شده به میراث فرهنگی در طول یک سال و نیم اخیر در ایسنا منتشر شد (لینک این گزارشها در پایین صفحه موجود است)، به این موضوع در پاییز سال 98 نیز پرداختیم.
بر سر خانههای تاریخی سمنان چه آوردند؟
یکی خانهاش را درست وسط یک قلعه تاریخی ساخته؛ قلعه «کوشک مغان» سمنان. آن یکی خانهاش را با یک قلعه تاریخی خریده؛ قلعه «پاچنار». یکی دیگر هم کنار دژی باستانی سالن عروسی ساخته و حسابی کسب و کارش سکه است. این بلایی است که در سمنان بر سر آثار تاریخی و باستانی آمده است و کسی هم ککش نمیگزد. اگرچه به آثار سمنان بیتوجهی میشود و تبدیل به ملک شخصی شده و با سیمان و ایزوگام و آسفالت شکافته و از هم پاشیده اما هنوز هم میتوان برای نجاتشان تلاش کرد.
گزارش دقیق از وضعیت آثار تاریخی نام برده شده را میتوانید در این لینک بخوانید.
مرمت در گرو بودجهای که هرگز تخصیص نمییابد
کاروانسرای «قلعه خرگوشی» از مهمترین کاروانسراهای صفوی واقع در مسیر تاریخی و ثبت شده اردکان یزد به ورزنه اصفهان نیز از دیگر بناهای تاریخی ایران است که مورد بیمهری متولیان قرار گرفت و خرابی و آشفتگی را تجربه کرد. برای بنایی که وضعیت وخیمی دارد و سالها به حال خود رها شده، به دنبال تخصیص بودجه هستند و هرزمانی که این بودجه تخصیص یابد، اقدام به باسازی آن میکنند.
معاون وقت میراث فرهنگی یزد در این باره به ایسنا گفت: کارونسرای مذکور مدتی توسط یک متصرف به محلی برای نگهداری گوسفندان تبدیل شده بود که البته به همت اداره کل میراث فرهنگی یزد نسبت به تخلیه این بنای تاریخی که از کاروانسراهای شاه عباسی به شمار میآید، اقدام شد. اعتبار 600 میلیون تومانی برای مرمت این بنای تاریخی در نظر گفته شده که به محض تخصیص، در مرمت بنا استفاده خواهد شد.
این بنا را هیچ کس گردن نمیگیرد
مدرسهای ۷۰۰ ساله در یزد که متولی ندارد! یک تیتر خبری فاجعه بار دیگر درباره یک آثار تاریخی که قدمت طولانی دارد.
در گزارشی که در پاییز 98 از وضعیت مدرسه تاریخی شهاب الدین قاسم طراز در ایسنا منتشر شد، آمده است : «این مدرسه 700 ساله که با شماره ثبت ۱۰۰۷ در فهرست آثار ملی قرار گرفته، وضعیت نامناسبی دارد و به علت نداشتن متولی به حال خود رها شده است.
سر در وروی مدرسه قاسم طراز، تزییناتی از کاشی معرق و کاشیهای برجسته وجود دارد که کتیبهای به خط ثلث بر بالای این سر در قرار گرفته است. در دو طرف سر در نیز، داخل دو مربع مستطیل شکل، کتیبهای به خط کوفی بنایی وجود دارد که کتیبه مستطیل دست چپ کاملاً باقی مانده اما کتیبه دست راست تخریب شده است.
داخل کریاس و اطراف سردرگاهها، سوره فتح به خط نسخ و به رنگ سفید اجرا شده که امروزه تنها قسمتی از آن باقی است، همچنین از ظواهر و آثار باقی مانده، این گونه برداشت میشود که بدنه کریاس، سراسر پوشیده از کاشی معرق بوده که اکنون اثری از آن نیست.
یک پژوهشگر یزدی میگوید: آخرین مرمت اساسی این بنا مربوط به حدود به ۵۰ سال اخیر و مرمت تزیینات و کاشیهای رها شدهی آن را در یک دهه اخیر پاکسازی کردهاند ولی جمعآوری عوامل مخل بنا مربوط به حدود یک سال گذشته است.
«سید مصطفی فاطمی» مدیر کل وقت میراث فرهنگی یزد در این رابطه با بیان این که متولی مدرسه تاریخی قاسم طراز اداره کل اوقاف است، به خبرنگار ایسنا میگوید: این بنای تاریخی هر چند به ثبت ملی رسیده و در عرصه بافت تاریخی است اما از اموال اداره کل اوقاف و امور خیریه استان به شمار میرود.
اداره کل اوقاف و امور خیریه استان یزد از ثبت این بنا در اموال اوقاف اظهار بیاطلاعی کرد و سپس خواستار پیگیری از اداره کل آموزش و پرورش استان شد.
مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک استان یزد در گفتوگو با خبرنگار ایسنا ادر این مورد اظهار میکند: بنای مذکور جزو اموال آموزش و پرورش نیست اما آموزش و پرورش مدارس تاریخی زیادی را در تولیت اموال خود دارد.
گویا این بنا هیچ متولی خاصی ندارد و به حال خود رها شده است؛ بنایی که روزی مهد پرورش علم در یزد بوده و در حال حاضر مورد بی توجهی قرار گرفته است و تنها افرادی که از مقابلش عبور میکنند، نگاهی به ورودی کاشی کاری شدهاش میاندازند و با قفل بزرگ و زنگ زده این در چوبین خواهند فهمید که چنین بنایی به علت بیتوجهی هنوز سهمی از تاریخ یزد ندارد!
فقط نامش «باغستان» است
برای محوطه سرسبز و تاریخی چندهزار هکتاری «باغستان» قزوین شماره ثبت ملی گرفتهاند و هرگاه نیاز شد در بوق و کرنا میکنند که یکی از بزرگترین لکههای سبز و تاریخی دنیا را دارند اما کمر به نابودیاش بستند و ول کن ماجرا نیستند.
راهش را خوب یاد گرفتهاند، یا آتش به جان درختان میاندازند تا خاکستر نفس را بند آورد یا نخست ریشه درختان را در دل زمین خشک میکنند و با قطع آنها به مرور علاوه بر خانهها، کارگاههای ساختمانی و شرکتهای خدمات شهری در میانههای باغستان سنتی قزوین قد علم میکنند، تا حلقه سبزی را که از قرنها قبل، دور تا دور شهر ۹هزارساله قزوین کشیده و ریههای تنفسی شهر شده و حتی جایش را در سفرنامههای سیاحان مختلف باز کرده، به مرور حذف کنند.
آنقدر بلا سر باغستان آوردند که بارها صدای تشکلهای محیط زیستی و میراث فرهنگی قزوین در آمد. آنها طی انتشار بیانیهای در پاییز 98 از مسئولان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، جهاد کشاورزی، راه و شهرسازی، سازمان حفاظت از محیط زیست و مسئولان استانی قزوین خواستند تا تخریب مهمترین میراث شهر تاریخی قزوین، باغستان سنتی قزوین را متوقف کنند.
میتوانید متن کامل این بیانیه را در این لینک بخوانید تا ببینید چه بلایی سر این میراث آوردهاند، که به بخشی از آن اشاره کردهایم:
«احداث پل قدس، بخشهای قابلملاحظهای از بهترین و پرآبترین محلهای باغستان تاریخی قزوین را که افتخاری جهانی است و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، به ورطه نابودی کشید.
با احداث زیرگذر میدان خلیج فارس خاک بینظیر و بهترین درختان پسته جهان، قربانی شدند و راه ورود باغداران و مردم شهر به باغستان در آن محل سد شد.
احداث پل طبقاتی امام رضا (ع) بافت تاریخی را از باغستان جدا، منظر باغستان را تخریب و پیوند ارگانیک بافت تاریخی را با باغستان که در امتداد حیات یکدیگرند، پاره کرد.»
تمام بناهای تاریخی نیازمند مرمت نیستند!
«بقعه ابودرداء» تنها بخش باقیمانده از مجموعهی «دارالشفای صاحبی» است که ۷۰۰ سال قبل به عنوان اولین بیمارستان یزد و یکی از اولین بیمارستانهای کشور شناخته میشده ولی اکنون تنها مخروبهای از آن در گوشهای از بافت تاریخی یزد به جامانده است.
تنها بقایای ویران شده «سید ابودرداء» که منحصر به سه دیوار است، باقی مانده و در آن فقط بقایای مخروبۀ محراب با مقرنس گچبری دیده میشود.سبک معماری و مقایسهی آن با بناهای مشابه نیز نشان میدهد که این بنا متعلق به دوران مغول است ولی از آنجایی که این بنای ثبتی، کاربری مذهبی داشته است، اکنون جزو موقوفات و اموال اداره کل اوقاف محسوب میشود.
«سید مصطفی فاطمی» مدیر کل وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد درباره مرمت این بنا در گفتوگو با ایسنا گفت: بخش قابل توجهی از بنا تخریب شده و قابل کاربری دادن نیست لذا میتوان برای معرفی این بنای ارزشمند تاریخی به منظور نمایش دادن به گردشگران، آن را در دستور بناهای تاریخی به منظور مرمت، قرار داد. تمام بناهای تاریخی نیازمند مرمت نیستند و برای برخی از آنها باید عملیاتهای باستانشناسی انجام شود اما با توجه به اعتبارات محدود میراث فرهنگی استان این اقدام در حال حاضر مقدور نیست.
پل قاجاری منقل کبابپزی شده
یکی از گزارشهای پاییز 98 مربوط به پل قاجاری است که روی که یکی از سرشاخههای رودخانه هراز به دستور ناصرالدین شاه قاجار ساخته شد. این پل تاریخی در جاده بلده ـ یوش روی یکی از سرشاخههای رودخانه هراز با نام محلی «هردو رود» ساخته شده که در سال ۱۳۸۶ به شمارهٔ ۲۲۰۲۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
ظاهر پل قاجاری از دور دست سالم است اما علاوهبر انبوه زبالههایی که بدون مسؤولیت در اطراف آن رها شده، روی پل راه بندهای آهنی نصب شده که با معماری پل ناهمخوان است. در ابتدا و انتهای سطح سنگفرش شده پل نیز دو حفره ایجاد شده که علت آن نامشخص است اما آثار آتش و ذغال در آنها دیده میشود. ظاهرا وقتی که آتشی در داخل این منقل تاریخی برپا نمیشود، این حفرهها نقش سطل زباله را بازی میکنند.
با آنکه بندکشیها و وصلههای سنگی روی دیواره و پایهها نشان میدهد این پل قاجاری در یک دوره مرمت شده است اما طبق گزارش ایسنا در سال 98 وضعیت ظاهری مناسبی نداشته است.
مرمت پل کن بعد از ۹ ماه در غیاب میراث فرهنگی!
عضو شورای شهر تهران از مرمت بخشی از پل کن توسط شهرداری تهران بعد از ۹ ماه خبر داد و گفت: با این که میبایست میراث فرهنگی نسبت به مرمت آن اقدام کند اما این مهم را انجام نداد!
انتظار میرود با انتشار چنین اخباری میراث فرهنگی نسبت به وظایف خود هوشیارتر عمل کند.
مدیریت بحران بناهای تاریخی را جدی بگیرید
بلایای طبیعی یکی دیگر از خطراتی است که میراث فرهنگی را تهدید میکند. در چند سال اخیر زلزله، سیل و آتشسوزی سلامت بناهای تاریخی بسیاری را به خطر انداخت و تلنگری به متولیان وارد کرد تا به فکر مدیریت بحران جدیتری در بناهای تاریخی باشند.
با وجود احتمالِ وقوع هر کدام از بلایای طبیعی در کشور و در هر زمانی، اما آتشسوزی در چند سال اخیر همچنان رتبهی نخستِ تلنگرهایی را دارد که گاهی سببِ خیرِ برگزاری برخی برنامهها و جلساتی میشود که از دید همان متولیان و کارشناسان میراثی، کاری تکراری است. اقدامی که بدون هیچ برنامهریزی و برداشتن قدمی مناسب فقط برگزار میشوند، تا شاید روزی به نتیجهای عملی برسند.
در همین راستا نخستین نشست تخصصی «بناهای تاریخی و خطرآتش سوزی » که در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در پاییز سال 98 برگزار شد اما موضوع مهم این است که آتشسوزیهایی در بناهای تاریخی رخ داده و موجب تخریبهایی شده است. هرچند میراث فرهنگی در کشور تاکنون قدری هوشمندتر از قبل عمل میکند و دستکم به فکر راهِ چارهای برای جلوگیری ازآسیب در زمان بحران میافتد اما این موضوع نیز نیازمند چارهاندیشی اساسیتری است.