یادگار تاریخ ساز صنعت ایران، زیر تایر تاریخ
جهان چیت؛کلنگ رونق کنار کارخانه روغن بود
قرار بود چیت و چلوار و متقال ببافد که آن زمان بورس بود. این کلنگ رونق بود در کنار کارخانه روغن .
آیین باور- هر شهری را هویتی پنهان است، که اگرچه در چهارچوب عدد و رقم یا شاقول های میراث فرهنگی، برای ثبت ملی، نگنجد، میراث آن شهر و استان است . مهاجران و مدیران تازه از گرد راه رسیده، باور کنند یا نه، این هویت در قالب اسامی نام آوران، خدمات، بناها، خاطرات و یا حتی یک تابلوی کوچک باقی مانده از یک بنگاه اقتصادی بزرگ، میراث ملموس و نا ملموس مردم ریشه دار آن دیار است.
کارخانه جهان چیت یکی از بزرگترین گامهای انسان دوستانه اقتصادی در ایران، توسط یکی از مفید ترین و انسان دوستانه ترین تاثیرات نادر مهاجرت جهان،درکرج ساخته شد.
من شاهدم!
آن روز های آخر را به خوبی به یاد می آورم ، دهه هفتاد شمسی بود دفتر روزنامه ما (تاک) دقیقا سر جهانشهر مقابل درب ورود و خروج کارگران بود. اعتراض هایشان به گوشمان می رسید . یکبار رفتم جلوی در کارخانه تا با کارگران صحبت کنم . دربان ها و حراست تمایلی به خروج صدای آنها نداشتند. این کارخانه در اعتراض و تحصن سابقه دار و ستار دار شده بود.آنها حق داشتند، نمی خواستند به خاطر تعریض خیابان، نان دانی خود را از دست بدهند.
مردم چه گناهی داشتند؟ سال 1317 که اولین کلنگ این کارخانه به زمین خورد، قرار نبود سنگ قبر اقتصاد را بررویش بنا کنند. قرار بود چیت و چلوار و متقال ببافد که آن زمان بورس بود. این کلنگ رونق بود در کنار کارخانه روغن .
یادگار فاتح زیر تیغ تخریب برای تامین ثروت
اینک خانه فاتح که به دلیل دسترسی راحت تر و سرکشی به کارگران درون کارخانه ساخته بود در حال تخریب است . خانه ای که الگوی محلات نامبرده ای چون کوی کارمندان شمالی جنوبی ، جهانشهر ،چهارصد دستگاه و شد.کارخانه هایی که نامشان را جهان به "جهان " می شناسد، نمی توان به راحتی نابود کرد تا ماشینهای بی روح سرنشینان سرگردان امروزی را از این سوی شهر به آن سوی شهر تخلیه کنند. این کارخانه و خانهمی تواند ثبت استانی شود، موزه صنعت استان شود می تواند نمایشگاه تاثیرات وقف و سلزندگی شود اگر چشم مال دوستان تاجر بگذارد.
شهر روح می خواهد
شهر موجودی زنده است که روح می خواهد. خاطره و دلیل می خواهد، و دلیل ها در موزه های معاصر، موزه های مردم شناسی گرد هم می آیند.
بنای نیمه جان کارخانه نبش چهارصد دستگاه در مقابل چشمان شورای شهر کرج ادوار محتلف در حال نابودی است و این که هنوز سنش به 100 سال نرسیده است بهانه موجهی برای تخریبش نیست.
نمی توانیم بناهای 70 – 80 – 90 ساله این شهر را تخریب کنیم چون صد سالشان نشده است و آثار باستانی به حساب نمی آیند. اگر باهمین دلیل و برهان پیش برویم که هرگز در این دیار بنای باستانی نخواهیم داشت . تخت جمشید هم روزی یکساله بوده است. به زعم فرهنگ شناسان و تاریخ شناسان این بناها تاثیرات بسیاری در کشور داشته اند ؛ مابق قانون میراث کشور شانیت استانی دارند و می توان از وجودشان دفاع کرد و برای احیا و حفظ آنها تلاش کرد.
به حرمت انسانی که به موازات چندین نام مشخص ملّاک این شهر که فقط زمین خریدند و برای نسلهای خود سرمایه اندوحتند، او به فکر ایجاد اشتغال و درمان و توسعه این شهر بود، باید بناهای یادگار اورا با هدف آموزش این کردار حسنه حفظ کنیم.
باغ فاتح که اژدهای چهار سر بلوارجمهوری ، ماهان شرحه شرحه اش کرد؛ پیش چشمان ماست. بیمارستان موقوفه اش با تغییر نام! هنوز به مردم این شهر خدمت می کند و دیگر سازه هایش برای دولت سرمایه اندوزی می کند. چرا نباید موزه ای به نام مفاخر یا صنعت یا .... از بنای کارخانه اش ساخته شود که نفعش به همه مردم برسد ؟ آنطور که او خواست و اگر بود چنین می کرد. کارخانه جهان چیت میراث صنعتی کشور است . این بنا تنها یک کارخانه در شهری کنار پایتخت نیست که زنگ تفریح مدیران و بنیاد های ریز و درشت شود.
در دهه ای که کرج قطبی برای تحول صنعت و اقتصاد بود فاتح یزدی نیز بیکار ننشست . زمانی که صنایعی نظیر کارخانه قند، کارخانه ذوب آهن، صنایع نساجی مقدم، شرکت فرش ایران، نفت پارس و شرکت اِشتاد، مراکز آموزشی و پژوهشیای چون دانشکده کشاورزی(مدرسه فلاحت)، تعلیمات حرفهای کرج، مرکز اصلاح بذر و نهال، سرم سازی رازی و موسسه استاندارد در شهر ما رشد کردند و همان موقع کرج را چند سروگردن بالاتر از هر جای دیگری به جهان معرفی می کردند، فاتح نیز به عنوان یک سرمایه دار از غافله توسعه عقب ننشست . به گواه تاریخ و شاهدان زنده او حاضر نشد حتی به زبان املاک خود را به شاه تعارف کند و مورد غضب واقع شد ، تا جایی که شاهپور غلامرضا ساختمان سپاه پاسداران فعلی را، آن زمان به زور از او غصب کرد .
فاتح در یکی از باغهای محصور خود، دفن است
جایی در جهانشهر که می رود یکایک درختان خود را به تبر شهردار و ماده 100 و ساختمان های بی هویت بسپارد. چهره ای مردمی که مزارش نیز از مردم پنهان است. به قهر یا به لطف نمی دانم . اگر به قهر از مردم ناسپاس باشد حق دارد. اگر به لطف است که به مزارش رحمی شده باشد تا آن نیز تخریب نشود ، خدارا شاکریم. اما طبق وصیت نامه وی این مکان باید در اختیار عموم باشد برای زیارت اهل قبوربیایند و از درختان نفع ببرند. برمزار او رفتن و قدرشناسی کردن وظیفه هر کرج نشینی است.
آیندگان درباره ما قضاوت خواهند کرد، اما داغ دل امروز ما ساکنان این شهر، در نابودی هویت و داشته های شهرمان سرد نمی شود.
مهندس فاتح یزدی کسی که صرفا ملاّک ثروتمندِ بزرگ در این دیار نبود و هر چه داشت، در قالب خدماتی توسعه داد که خیر و برکتش به مردم برسد و هویت این کلان شهر با نام او شکل گرفت.
او چه ساخت؟
بیمارستان فاتح ، باغستان میوه فاتح،کارخانه چیت سازی جهان ، پتو بافی جهان، چای جهان، صابون جهان، خیابان سازی، مرکز فنی حرفهای، زورخانه، دانشکده اقتصاد، پارک، مدرسه در جهانشهر کرج ، یک واحد خوابگاه به متراژ 3400 متر مربع در کوی دانشگاه در سال 1348 و تاسیس کارخانه «روغن نباتی جهان» در سال 1336·
تاسیس «کارگاه بافندگی خانوادگی» در سال 1341 (این کارگاه، به منظور راحت تر کردن فضای کاری بانوان کارگران ساخته شدکه کار کردن در محیطِ مردانهی جهانچیت برایشان آسان نبود و ساکنان قدیمی محله چهارصد دستگاه برخی همان کارگرانی هستند که فاتح برایشان املاک این محل را ساخت و به نامشان زد.)
تاسیس کارخانه «یخسازی جهان» در سال 1342·
تاسیس کارخانه «روغن موتور جهان» در سال 1344.
تاسیس «سردخانه میوه جهان» در سال 1344.
تاسیس کارخانجات «پلاستیکسازی آرمه» در سال 1347.
از سوی دیگر تاسیس «شرکت آبادانی جهان» در سرا سر ایران از جمله مشهود ترین گام های توسعه اقتصادی و شهری این زنده یاد است .
فاتح را می توان بنیان گذار برخی محلات کرج دانست
محلات جهانشهر، کوی کارمندان شمالی، کوی کارمندان جنوبی، چهارصد دستگاه ،گلشهر و دهقان ویلا به لحاظ معماری از از یکدیگر الگو گرفته اند. از خانه فاتح که مادر الگوی این محلات بود. اگر چه دهقان ویلا را فردی به نام دهقان ساخت اما الگو برداری شهر سازی محلی را از محلاتی گرفت که فاتح بنا نهاده بود.
فاتح پیش از در گذشت ، بخش بزرگی از این زمینها را میان کارگران و کارمندان کارخانهها و شرکتهای خود تقسیم کرد کاری که امروز اگر انجامش دهی دیوانه ات خواهند خواند.
بدیهی است کارخانجات فاتح همچون سایر صنایع بزرگ پس از انقلاب مصادره شد.تعداد زیادی از اموال منقول و غیر منقولش در بخشها و صنایع مختلف سرمایه گذاری شده بود که بیشک هم فرصت های بی شمار کاری ایجاد کرد و بزرگترین کار آفرین ایران شد هم تاثیر غیر قابل انکاری در در اقتصاد کلان کشور گذاشت و کرج به عنوان سکونتگاه او از این نعمت بی بهره نماند. مردی که از دل کویر آمد و قدر دان اقلیم و بارش و خاک حاصلخیز کرج شد. از این داده ی الهی بهره جست و باغ شهری ساخت که جز شهرداران کنونی کسی توان تخریبش را نداشت!
کرج به فاتح مدیون است و باید به آیندگان بگوید که آنچه در اتفاقات سیاسی کشور رخ داد نمی تواند نام فاتح را از یاد این شهر بزداید حتی درو دیورا تخریب شده ، خیابان های نابود شده و کارخانه های ویران شده جهان چیت فریاد می زنند که روزی مردی به روستای کرج آمد که زمینه کلان شهر شدنش را فراهم کرد.
ریشه های تاریخ را تیشه ها نمی نویسند
نمی توان تاریخ بزرگ این بخش از شناسنامه انسانی کرج و ایران را، به بهانه تعریض خیابان، برای تردد آسوده تر ماشینهای آهنی نابود کرد. در سال 1347 تعداد کارگران و کارمندان مجموعه صنعتی و کشاورزی جهان در شهر کرج بالغ بر 3000 نفر بوده است. این افراد در نساجی، روغن نباتی، روغن موتور، پلاستیکسازی، یخسازی، سردخانه، دامداری و کشاوزی اشتغال داشتهاند.
اگر بعد خانوار را در آن سالها 5 نفر در نظر بگیریم یعنی هر خانواده شامل پدر، مادر و سه فرزند باشد، به این ترتیب، تنها در سطح شهر کرج حدود 15 هزار نفر از این مجموعه به صورت مستقیم ارتزاق میکردهاند. با توجه به گستره کشوری بازار محصولات این کارخانجات، این عدد در سطح ملی، بزرگتر هم بوده است.
نمی توانیم بگذاریم مدیرانی که هیچ چیز از هویت و تاریخ این شهر و مملکت چیزی نمی دانند و جز صفر های ریالی سود پروژه های شهری نمی شناسند، فرهنگ و تاریخ مصور این شهر را از ریشه دربیاورند و پاساژهای بی قواره و انتفاعات شخصی را جایگزین تاریخ این مرز و بوم نمایند.
اگرچه گفته می شود مهندس فاتح اعتصاب کارگران کارخانجاتش را با دعوت از نیروهای امنیتی سرکوب کرده بود،اما باید یادآوری کرد که کارخانه سازی و انتقال درک نظم تولید و فرمانبرداری علمی و سیستمی در دهه 30 ایران کار بزرگی بود . زمانی که همه چیز سنتی و دیمی انجام می شد و تحصیلکرده های دلسوز تلاش می کردند با متمرکز کردن کارگران و علمی تخصصی کردن فعالیت ها خروجی تولید را با کیفیت بیشتری ارائه نمایند و عده بیشتری از آن منتفع شوند.
کارخانه ای که 15 درصد تولیدات کشور به نام او بود
در سال 47، مجموعه کارخانجاتِ جهان، نقش عمدهای در تولیدات صنعتی ایران داشته اند. چیت بافی 15 درصد تولیدات نساجی ایران را به خود اختصاص داده و کارخانه پلاستیک سازی آرمه هم حدود یک سوم از محصولاتی چون کیسه گونی، چتائی، رومیزی و پارچههای دکوراسیون و توری کشور را تولید میکرد. فاتح، کارخانجاتی نیز در دیگر شهرهای کشور داشته که از جمله میتوان به کارخانه چای در رامسر، کارخانه «بستهبندی چای جهان» در تهران و کارخانه «پشمبافی جهان» در قاسمآباد تهران اشاره کرد. مهندس فاتح ماشین آلاتش را هم از آلمان و کارخانه فروشتال وارد کرد. جنگ جهانی دوم، کار را خواباند واردات با اشکال مواجه شد و بخشی از تجهیزات و ماشین آلات پشت مرزهای آلمان و شوروی گیر کرد. اما سرانجام در سال 1327، راه اندازی کامل شد. اگرچه تابلوی آن تاریخ دیگری را نشان می دهد و افتتاح را 1334 حک کرده است .
پایان تلخ یک مغز اقتصادی
بعد از وقایع شهریور 1320 و ماجرای حزب توده، طبیعی بود که این کارخانه هم به جریانات اعتراضی بپیوندد حتی به گونه ای محل اصلی تظاهرات کارگری مربوط به این حزب شد.
کودتای 28 مرداد سال 1332 که فراگیر شد ،کارخانه جهان چیت برخلاف حریر بافی چالوس، فعالیتش را شروع کرد. اردیبهشت 1350 هنگامی که 2 هزار نفرکارگر جهان چیت تصمیم داشتند برای اعتراض به شرایط کاری ، پیاده به سوی تهران حرکت کنند، ژاندارمها ، با تفنگها و مسلسل کارگران را در کاروانسرای سنگی بی رحمانه به گلوله بستند که در جریان آن 20 تن از کارگران کشته شدند. سه سال بعد، در بیستم مرداد 1353، فاتح در حالی که از تجریش عازم محل کار خود بود، ترور شد.
فریبا کلاهی /روزنامه نگار
کدخبر: 2197
تعداد بازدید: 1196